Paroles

نتونست بمونه دلش از صدام خسته شد زود
شاید پیش چشماش دل عاشقم خیلی کم بود
دلم پیش اونه آخه اون بی وفا یه روزی عاشقم بود
نتونست نمی خواست گذشت از این عاشق چه آسون
حالا من غریبه ام نمی دونم حالا کجاست اون
فقط آرزومه اون هرجاست با هر کی که باشه بخوابه شب آروم

بی وفایی کرد و رفت نموند
قلب عاشق منو سوزوند
از کنار قلب من چه ساده رد شده
مث غریبه ها با دلم بد شده
بی وفایی کرد و رفت نموند
قلب عاشق منو سوزوند
نفرینش نمی کنم شاید شبیه من
اونم یه عاشقه ولی این حق من نبود

چشمو میبندم شاید حِس کنم هست کنارم
می دونست به جز اون کسی رو تو دنیا ندارم
دلم رو شکسته ولی من نمی خوام یکی دیگه رو جاش بزارم
می رفت و نگاهش نیوفتاد به چشمام یه بار هم
هنوز پیش رومه ازش خاطراتی که دارم
دلم خیلی گرفته خدا طاقت دوریش رو آخه دیگه ندارم

بی وفایی کرد و رفت نموند
قلب عاشق منو سوزوند
از کنار قلب من چه ساده رد شده
مث غریبه ها با دلم بد شده
بی وفایی کرد و رفت نموند
قلب عاشق منو سوزوند
نفرینش نمی کنم شاید شبیه من
اونم یه عاشقه ولی این حق من نبود